۱۴۰۲ آذر ۱, چهارشنبه

توهم دشمن، تثبیت قدرت و گسترش هژمونی

 






(توافق حماس و اسرائیل کوتاەمدت‌و شکنندە)

شاهو حسینی

نظامهای ایدئولوژیک اساسا بر اساس نوعی آگاهی کاذب، متوهم و فرضی استوار هستند. چنین نظامهای با خصوصیت شیزوفرنیک رهبرانشان عموما در نوعی توهم از دشمن فرضی خود را ملزم بە تقابل، تخاصم و تضاد می‌دانند، زیرا توهم دشمن و احساس دشمن فرضی هم از نظر آنها موجد آمادگی دائمی جهت دفاع می‌شود و هم یکی از ارکان اساسی تثبیت قدرت چنین حکومتهایی از طریق خلق اطاعت، تسلیم و رضا در جامعە می‌باشد. در واقع حکومتهای ایدئولوژیک از طریق ایدئولوژی رسمی حکومتی جامعەرا به صورت خطی سازمان دادە، کنترل کردە و کنش افراد را در مسیر دلخواه، بە صورت‌هماهنگ‌ و منسجم فرم می‌دهند. جمهوری اسلامی از آن جمله حکومتهای ایدئولوژیک مذهبی است که هموارە با تصور دشمن فرضی و در نتیجە تقابلی ایدئولوژیک که محضول توهم و شخصیت شیزوفرنیک رهبرانش می‌باشد، در داخل هموارە در راستای سرکوب مخالفان و دگراندیشان حکومت کردە و در خارج از طریق جذب و ایجاد ساختارهای موازی و همسو با سیاستهای خود به تقابل با دشمن فرضی و خیالی پرداختە است.




 

توافق با حماس توافقی‌مقطعی و کوتاەمدت

حماس بە مثابە یک ساختار شبەنظامی و ایدئولوژیک خود را ملزم بە نبرد در دو جبهە می‌بیند، جبهەاول تقابل درون اجتماعی برای تثبیت قدرت و هژمونی خود در جامعە فلسطین است، او در یک نبرد سرنوشت‌ساز با فتح و کودتایی سرنوشت‌ساز توانست سیطرە و اقتدار خود را بر غزە تحمیل نماید. جبهە دوم نبرد با اسرائیل است، حماس در ابتدا به مثابە یک سازمان مدنی و خیرییە درصدد جذب کمک و توزیع آن در جامحە فلسطینی بودە، اما پتانسیل بالای آن خیلی زود توسط جمهوری اسلامی کشف و باتوجە بە طمع و حرص قدرت و تمایل رهبران آن به کسب قدرت سیاسی، خیلی زود از اخوان‌المسلمین مصر جدا و به جمهوری اسلامی پیوست. به این ترتیب به بخشی از نگاه ایدئولوژیک جمهوری اسلامی تبدیل گشتە و بە صورت ابزار پیشبرد سیاستها و اهداف استراتژیک جمهوری اسلامی در آن منطقە تبدیل شد. اما چرا ایران بە ایجاد گروههای نیابتی و استفادە ابزاری از آنها پرداخت؟

جمهوری اسلامی هموارە غرب را دشمن و تهدید امنیتی برای بقای خود دانستە، زیرا پرداختن غرب بە مسائل عمدە از جملە نقض حقوق بشر در ایران، تلاشهای ایران برای گسترش تسلیحات کشتار جمعی، برانمەهای تهدیدزای موشکی و هستەای ایران، از نظر جمهوری اسلامی دخالت در امور داخلی ایران و تهدیدی حلیه موجودیت جمهوری اسلامی تلقی شدە. بنابراین در کنار تقویت بنیە نڤامی خود از طڕیق پیشبرد برانمەهای متعدد نظامی به ایجاد گروههای نیابتی هم پرداختە، زیرا جمهوری اسلامی می‌داند کە توان پرداختن به جنگ در یک جبهەمستقیم با غرب را ندارد، و البته غرب هم جنگ مستقیم با ایران را در برنامە استراتژیک خود ندارد، بنابراین جمهوری اسلامی از طریق گروههای نیابتی و از جملە حماس تلاش می‌کند با ایجاد جنگهای کم‌دامنە و کوتاه مدت، از تهدید علیەخود پیشگیری کردە و تضمینات لازم برای بقای خود را فراهم نماید. بنابراین حملات حماس، تحرکات و تهاجمات حماس نوعی تحرکات کم‌دامنە و محدود در جهت سیاستهای پیشگیرانە و بازادارندگی جمهوری اسلامی می‌باشد. هر بار کە حماس با اسرائیل درگیر شدە، دستگاە دیپلماسی جمهوری اسلامی کە تا سطح تدارکات‌چی گروههای نیابتیش تنزل پیدا کردە، شروع بە تحرکات منطقەای کردە برای پیشگیری از نابودیش توسط اسرائیل و با توافقی محدود و کم‌دامنە حماس توانستە جان سالم بەدر ببرد، این بار نیز حماس بە توافقی با اسرائیل نزدیک است، اگرچە صدمات شدید و خردکنندەای از اسرائیل خوردە، اما بە احتمال زیاد در قبال ماندن در غزە و نسپردن غزە بە فتح عقب‌نشینی گستردەای خواهد کرد و توافقی محدود و کم‌دامنە دیگری همچون گذشتە با اسرائیل خواهد کرد. این تهاجم و تسلیم حماس در واقع دو هدف عمدە جمهوری اسلامی را براووردە می‌کند: اولا تخاصم با دشمن فرضی توهم را حقیقی جلوە خواهد داد، دوم با نجات حماس ابزار تحرکات بعدی را هموارە حفظ خواهد کرد.

آنچەکە در این میان هیچ مرهمی برایش نیست، بخشیدن جان و زندگی هزاران انسان از کودک، زن و پیر گرفتە تا سرزمینی کە ویران شدە و با خون دل باید ساختە شود، بە قیمت سیاستهای تجارمابانە حماس و جنگ‌افروزانە جمهوری اسلامی.