۱۴۰۲ آبان ۲۴, چهارشنبه

بحث روز - مهمان برنامە: شاهو حسینی، محقق

 


در این مصاحبه به این نکات پرداختەام:

1-  زمینەهای تاریخی و گفتمانی تقابل اسلام و یهودیت با نگاهی به آیات قرآنی و ناسیونالیسم یهودی

2-  خاورمیانە همچون متروپل تقابل بنیادگرایی دینی به این دلیل کە تقریبا تمام ادیانی کە داعیە الهی و آسمانی دارند در این ژئوپولتیک ظهورکردەاند.

3-  بررسی زمینهای ظهور حماس و نتایج ظهور بنیادگرایی در غزه: انجام خدمات عمومی به عنوان بخشی از فعالیتهای مدنی قبل از عمل سیاسی و اقدام برای کسب قدرت توسط حماس در واقع کلید آفرینش محبوبیت بود، حماس به عنوان یک سازمان شبه مدنی، امدادرسان و خیریه ابتدا در صدد هژمون کردن نام خویش در محیط جغرافیایی غزه بود. غزه به عنوان تکه شرقی فلسطین همجوار مصر است در حالیکه تکه غربی آن یعنی کرانه باختری همجوار اردن می‌باشد. این همجواری در واقع می‌تواند به شکل سمبلیکی معرف اندیشه و تاثیرگذاری نوعی تفکر بر همسایه کوچک باشد، در کرانه باختری که همجوار اردن است، تفکرات ناسیونالیستی، عربیسم، دولت‌مداری و اندیشه حاکمیت به سوی کرانه باختری جریان پیدا کرده، در حالیکه در غزه که همجوار مصر می‌باشد از دیرباز بنیادگرایی اسلامی، اخوانیسم نفوذ و هژمونی پیدا کرده است. وضعیت اقتصادی و معیشت مردم در هر دو بخش فلسطین وابسته به کمکهای مختلفی است که دریافت می‌کنند، اما در غزه به دلیل فعالیتهای مسلحانه حماس و محاصره اقتصادی آن به خصوص پس از کودتای حماس در سال ٢٠٠٧ فقر و بیکاری به شدت افزایش یافته، این وضعیت در کنار کمکهای حماس به مردم که عمدتا امروزه از جمهوری اسلامی دریافت می‌کند، توانسته بر گسترش هژمونی حماس تاثیرگذار باشد. در واقع حماس از طریق استفاده ابزاری از فعالیتهای مدنی توانسته هژمونی و محبوبیت کسب نماید.

 

 

 

حماس و استفاده ابزاری از غزه

 

برای حماس به مثابه یک سازمان بنیادگرای جهادی استفاده از هر ابزاری برای مقابله، کسب مشروعیت و محبوبیت و تقابل با دشمن قابل توجیه است، آنها از مساجد، زیرزمین کودکستانها، مدارس و بیمارستانها به عنوان انبار مهمات، نقطه‌ای برای موشک‌پرانی و حمله به اسرائیل استفاده می‌کنند، آنها با ایجاد تونلها در خاک غزه هیچ نقطه امنی برای پیشگیری از حمله اسرائیل باقی نگذاشته‌اند، آنها البته که نیک می‌دانند، اسرائیل به عنوان استراتژی مقابله به مثل به هر نقطه‌ای که با موشک‌پرانی و حمله مسلحانه به عنوان کانونی برای تهدید امنیت استفاده‌شود، حمله می‌کند و در این میان شهروندان مدنی از کودک، زن، پیر وبیمار عموما قربانی این حملات می‌شوند. این دقیقا بخشی از پلان و نقشه حماس است، حماس با این نقشه درصدد برساختن چهره‌ای مظلوم از مردم غزه به عنوان قربانیان حملات اسرائیل است در ظاهر و در باطن آفرینش محبوبیت برای خود از طریق ایفای نقش حامی و پشتیبان مردم، این در حالی است که اقدمات حماس هیچ تناسبی با خواستهای ملی مردم غزه نداشته و حماس عموما نقشه‌گردان سیاستهای جمهوری اسلامی است، آنها به مثابه سازمانی تجاری از طریق جذب سرمایه و کمکهای جمهوری اسلامی خود را فربه کرده‌اند، این در حالی است که مردم مدنی غزه قربانیان سیاست تجارت‌مابانه حماس گشته‌اند. نکته قابل تامل اینجاست که اساسا حماس به عنوان یک سازمان بنیادگرای سنی هیچ‌گونه خوانش و تفکر دینی مستقلی نداشته و آبشخور فکری آن تفکرات رادیکال سیدقطب و ایدئولوژی شبه انقلابی، پوپولیستی و مستبدانه جمهوری است.