۱۳۹۹ دی ۱۷, چهارشنبه

بەنام "غیر رسمی" بەکام "رسمی"

 

شاهو حسینی

حکومتهای ایدئولوژیک تنها اقتدارگرا نیستند بلکه آنها تمامیت‌خواه نیز هستند، به عبارتی حکومتهای ایدئولوژیک فرم یا گونەای از حکومتهای دیکتاتوری هستند که تمامی عرصەهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و تربیتی را اشغال کردە و فرد را در همە این حوزەها در راستای اهداف و سیاستهای خویش جامعەپذیر می‌کنند. در واقع حکومتهای ایدئولوژیک بر تمامی شئون زندگی فردی و اجتماعی تسلط پیدا کردە و سعی در ترویج فرمی حکومتی از تمامی مظاهر زندگی سیاسی و اجتماعی هستند.

حکومتهای تمامیت‌خواه در علوم سیاسی بە آن دستە از حکومتها گفتە می‌شود کە از طریق یک ایدئولوژی رسمی حکومتی با گسترش هژمونی نظامی و شبەنظامی خود از طریق جهت دادن و فرم دادن بە تمامی مظاهر زندگی عمومی و خصوصی فرد و جامعە را کنترل می‌کنند. این حکومتها با استفادە از ایدئولوژی فراگیر و تبلیغات گستردە رسانەای کە بە طور کامل در انحصار حکومت است، درصدد برقراری کیش شخصیت بە صورت مقدس نشان دادن یک نفر در راس حکومت، فضای سانسور و خقان را بر جامحە تحمیل و با استفادە از چنین فضایی هژمونی سیاسی و حکومتی خود را تثبیت نماید. مشخصە بارز چنین حکومتهای بە طور خلاصە عبارتند از : حذف دیگری در حوزە مطبوعات از طریق خلق یک بلندگوی رسمی و حکومتی برای جهت بخشیدن بە تفکر و ذهن فرد، سانسور شدید بە دلیل محصور بودن فضای مطبوعاتی و نشر در ید اقتدار حکومت، زندان فراگیر با توجیە ضدیت با امنیت و آرمانهای خلق و جامعە، کیش شخصیت و مقتدر رهبری، حکومتی بودن تمام نظامهای ارتباطی، قداست حکومت و حذف آزادی بیان.

حکومتهای ایدئولوژکی از طریق ایدئولوژی بە معنای مجموعەای منظم از اندیشەها، باورها، هنجارها، نرمهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بە مثابە خط‌مشی و جهان بینی زندگی در تمامی عرصەها، انسانها را بەشکلی مکانیکی در خدمت آرمانها و اهداف خویش بەکار می‌گیرد. جمهوری اسلامی بە عنوان حکومتی تمامیت‌خواه برآمدە از نوعی خوانش ایدئولوژیک از دین در طول بیش از چهاردهە گذشتە هموارە و بە طور مدوام تلاش کردە، حوزە نفوذ و هژمونی خود را درتمامی عرصەهای سیاسی و اجتماعی گسترش دادە و از طریق تربیت فرد و جامعە مطابق الگوهای ایدئولوژیک خویش بە سوی چشم‌اندازها و خواستەهای خود پیش برود. این حکومت از طریق صنعت فرهنگ  به مثابە ابزاری قدرتمند تلاش می‌کند تا مواد لازم فرهنگی  برای تداوم سلطه سیاسی خویش را فراهم کند. در واقع جمهوری اسلامی از طریق سخت افزارهایی همچون صداوسیما، مطبوعات و به طور کلی رسانەها تلاش میکند، در چارچوب صنعت فرهنگ با هدف مفوم سازی، هماهنگ و یکپارچەسازی با تولید کالاهای فرهنگی در قالبهای گوناگونی همچون فیلم، کارتون، موسیقی‌و تئاتر، تصویری فرهنگی مطلوب حاکمیت و در راستای سیاستهای ایدئولوژکی حکومت فراهم کند. بە همین دلیل است کە در جمهوری اسلامی رهبر بە مثابە یگانە متخصص در همە حوزەها تلاش می‌کند راهبردها و خط‌‌مشی‌های مطلوب را تحت نظر و راهبری خود تعیین نماید. او در دیدار با دانشجویان بە مثابە یک متخصص علمی، در دیدار با پزشکان بە مثابە یک آگاه پزشکی، در دیدار با معلمان و فرهنگیان بە مثابە یک متخصص فرهنگی، در دیدار با شعرا و نویسندگان بە مثابە یک متخصص حوزە ادب، در دیدار با دولت و وزرا بە مثابە یک متخصص اجرایی و مدیریتی، در دیدار با نمایندگان مجلس بە مثابە یک حقوق‌دان، در دیدار با نظامیان بە مثابە یک مختصص نظامی و در دیدار با نیروهای امنیتی بە مثابە یک آگاه امنیتی بە اظهار نظر و تعیین خط‌‌مشی‌ها می‌پردازد.

این راهبرد در واقع چند هدف عمدە را دنبال می‌کند، اولا در راستای قداسات‌زایی برای رهبری و در چارچوب کیش‌شخصیت رهبری جهت مطیع محض کردن فرد و جامعە صورت می‌پذیرد، دوما ابزار و وسیلەای است برای خادمان حرم قدرت تا بدینوسیلە موقعیت و جایگاه خویش را نەتنها مستحکم کە ارتقا ببخشند، سوما هژمونی و سلطە ایدئولوژیک حکومتی را هرچە بیشتر در تمامی عرصەها گسترانیدە و کوچک‌ترین مجال‌ و فرصت آزادی را نابود کنند، تا بدینوسیلە یکپارچەسازی و یکدست کردن جامعە در تمامی حوزەها مطابق مطلوبات و خواست‌های حکومتی بە سرانجام برسد، سوما با هدف رفع مسئولیت از رهبری در شکل‌گیری بحرانها و معضلات کنونی جامعە، ویرانی اقتصاد، بی‌کاری و رشد گرسنگی می‌باشد.  کاری کە امروزە در چین و کرەشمالی در حال صورت گرفتن است و قبلا در اتحادشوروی سابق در حال پیگیری بود.

یکی از این برنامەها کە در تدوام همان سیاستهای مداوم حکومت انجام می‌گیرد، پخش مستندی تحت عنوان "غیررسمی" است کە در آن رهبر جمهوری اسلامی در لوای شنیدن مشکلات و کاستی‌ها و پیشنهادات حضار بە ارائە راهبردها و تعیین خط‌مشی‌ها در حوزەهای فرهنگی، علمی و.... می‌پردازد. غیرقابل انکار است کە این نمایش مردمی بودن و دیدار اهالی فرهنگ و دیگر حوزەها با رهبر نە نتها هیچ مشروعیتی در نزد اهالی واقعی فرهنگ و دیگر حوزەها ندارد کە هیچ نتیجە مثبتی نیز بە همراە نخواهد داشت، بە دلیل اینکە اولا پیش زمینە و بستر تحول وجود آزادی است، این در حالی است کە ایران یکی از بزرگترین زندانهای جهان برای روزنامەنگاران، نویسندگان و اهالی فرهنگ است. در جریان ترورهای حکومتی در دورە خامنەای بە صورت سازمان یافتە و سیستماتیک و بە اعتراف خود حکومت نویسندگان و روزنامەنگاران برجستەای سلاخی شدند، بازیگران، روزنامەنگاران و کارگردانان زیادی زندانی و محروم از فعالیت شدند، و هم اکنون نیز نوسیندگان، منتقدان و هنرمدان بسیاری بە دلیل همسو نبودن با سیاستهای رسمی و حکومتی در زندانهای جمهوری اسلامی دوران حبس خویش را می‌گذرانند. دوما افردای کە در این جمع حاضر هستند، کسان گماشتە شدە از طرف خود حکومت در پستها و موقعیتها هستند، بنابراین نمی‌توانن پژواک معظلات و مشکلات واقعی جامعە باشند، زیرا آنها کارگزاران حکومت برای تداوم سلطه فرهنگی حکومت هستند، سوما اینکە خامنەای بە مثابە رهبر صلاحیت و دانش ورود در حوزە فرهنگ را ندارد، زیرا سیاستهای حکومت در طول دورە جمهوری اسلامی سیاستی شکست خوردە است.

بە طور کلی این نمایش کمیک از صمیمیت و خودمانی نشان دادن رهبر جمهوری اسلامی در حالی است کە در طی سالهای گذشتە و در اعتراض بە وضعیتهای گوناگون جوانان، زنان و کودکان بسیاری یا در خیابانها کشتە شدە و یا در بی‌دادگاههای حکومتی بەدار آویختە شدەاند.
منبع: روزنامە کوردستان، شمارە٧٨٩