۱۳۹۸ شهریور ۲, شنبه

جنگ قدرت درون و میان‌جناحی با تبعات ساختاری در ایران


شاهو حسینی
انقلاب ایران اگرچە انقلابی علیه حکومتی استبدادی و تمامیت‌خواه بود، اما در غیاب گفتمانی دمکراتیک، نهادهای مدنی حافظ دمکراسی‌و منتقد قدرت بە سرعت تبدیل بە یک حکومت استبدادی و تمامیت‌خواه از نوع دیگری شد. در یک چنین فضا و بستری جنگ قدرت بە عنوان یکی از تبعات تمامیت‌خواهی از فردای پیروزی انقلاب شروع شد، ابتدا اقلیتهای ملی(کردها) و مذهبی(تسنن، مسیحیان، یهودیان، بهائیان) را از ساختار قدرت حذف کردند، سپس جنگ قدرت بە درون مرکزگرایان رسید و با حذف بنی‌صدر، ملی مذهبی‌ها، چپها و سایر گروههای دیگر تداوم پیدا کرد، روندی کە منجر بە هژمونی و سلطه آخوندیسم در ایران گردید. زیرا تداوم نبرد قدرت برای قبضە کامل و استحالە دیگران روندی دائمی است بە دلیل ماهیت ساختاری و معرفتی استبداد و تمامیت‌خواهی، بنابراین بە موازات پاکسازی غیریت‌ها از دایرە قدرت این بار سیاست حذفی بە درون ساختار خودی‌ها رسید.
هشت سال جنگ میان ایران و عراق مهمترین دلیل بود برای تحمل و همگرایی در میان خودیهای حکومت اسلامی، اما از سال ١٣٦٦و درست یک سال پیش از پایان جنگ هشت سالە‌و در آستانە انتخابات مجلس سوم بەدنبال حذف محمود دعایی و فخرالدین حجازی از فهرست جامعە روحانیت، مجمع روحانیون با انشعاب روحانیون چپ‌گرا به رهبری مهدی کروبی و محمد موسوی خوئینی‌ها از جامعه روحانیت  تأسیس شد. بنابراین می‌توان گفت با نزدیک شدن بە پایان جنگ و شکستهای پی‌در پی ایران در عرصە جنگ، شکست سیاستهای داخلی و بحرانهای فراوان در سیاست خارجی کە ایران را منزوی کردە بود، جنگ قدرت و سیاست حذفی بە درون ساختار قدرت رسید. جنگ قدرت در مجلس چهارم کە نخستین مجلس پس از مرگ خمینی و بە قدرت رسیدن خامنەای بود، شدت گرفتە و منجر بە رد صلاحیت گستردە اعضای مجمع روحانیون در دو مجلس چهارم و پنجم گردید کە در مجلس سوم اکثریت را داشتند.
این روند تقریبا هموارە با شدت و ضعف ادامە داشتە، اما اکنون این جنگ بە درون ساختار جناحهای اصلاح‌طلب و اصولگرا رسیدە جنگ قدرت بە خصوص در میان جناح اصولگرا میان روحانیونی نظیر لاریجانی و محمد یزدی، منتصبان بە این دو روحانی دارای مقام برجستە در ساختار سیاسی بە نظر می‌رسد پای بسیاری از سران نهادهای نظامی، امنیتی و انتظامی را بە فساد جاری در جمهوری اسلامی کشاندە. اگرچە بەنظر می‌رسد کە این جنگ قدرت درون و برون جناحی با سکوت خامنەای بە عنوان رهبر ممکن است منجر بە تضعیف جایگاە آنها در برابر رهبر شود، اما بدون تردید در دراز مدت این جنگ با تبعات ساختاری بسیار برای حکومت جمهوری اسلامی با تمام جناحها و طیفهای فکری گوناگون گران تمام خواهد شد، زیرا مسئولان برجستە درگیر در فساد و جنگ قدرت قبل از آنکە فردی منتزع از نظام باشند بخشی از پیکرە و ساختار قدرت سیاسی در ایران هستند.