شاهو حسینی
مقدمە:
جنبش های اجتماعی خواستگاه ومنشاء اجتماعی دارند. آنها
بە این دلیل شکل میگیرند، زیرا گروههای مردم بر اساس شیوه زندگی و همچنین شرایط
اجتماعی مشترک ازنظر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مطالباتی دارند وخواسته های خود را
می خواهند. جنبش های اجتماعی، شکل های متفاوتی از تفسیر و عمل را شکل می دهند و به
صورت تکاملی توسعه می یابند. آنها معمولا از حق تشکل اعتراض اجتماعی بهرە میگیرند.
و برای رسیدن به هدف براساس توافق بر روی اهداف مشترک تشکل مییابند و سعی می کنند
تا به دیگر گروه های اجتماعی و سیاسی به طور کلی نفوذ کنند و پیگیر منافع خاص خود
باشند. جنبش های اجتماعی معمولا به دنبال تغییر در فضای عمومی، مناسبات و رویەهای سیاسی
هستند، در واقع میتوان گفت که جنبشهای اجتماعی نە یک حزب سیاسی در راستای دستیابی
بە قدرت که واکنشهای رادیکال و اعتراضاتی هستند در مقابل تبعیضها، بی عدالتیها و نابرابریهای اجتماعی،
سیاسی، فرهنگی و اقتصادی( ٩-١٦ ل، ٢٠٠٢، Kolb)
جنبش مدنی نوین:
جنبشهای مدنی نوین در واقع برخلاف دیگر جنبشها کە
اقتصادی، اخلاقی یا صنفی بودند، جنبشهایی هویت خواه میباشند( ٧٥،٧٦ ل,١٩٩٥Ahlemeyer,)،
جنبشهایی شامل ترکیبی از خواسته های دموکراتیک رادیکال با هدف همبستگی، بهبود سبک زندگی و
شرایط زندگی خود همراە با مطالبات اتنیکی، حقوق فردی ومدنی، حقوق بشر، رهایی زنان،
محیط زیست، صلح و خلع سلاح، همچنین گرسنگی و عقب ماندگی در جهان سوم است. جنبشهایی
که درصدد شکل بخشی بەخود بە مثابە سوژەای خودبنیاد و خودمختار هستند(٤٦-٤٩ ل,١٩٩٤،Roland) این جنبشها با سە ویژگی عمده در هدف از سایر
جنبشهای اجتماعی متمایز میگردند، اول اینکه این جنبشها دگرگونی طلبند یعنی درصدد
ایجاد تغییر در برخی رویەها، تبعیضها و نابرابریها هستند، دوم اینکه این جنبشها
در نقطه مقابل جنبشهای آرمانگرا وانقلابی، رفرمیست هستند از الگوی تغییر آرام و
قدم بە قدم پیروی میکنند، سوم اینکە این جنبشها مدنی هستند نە سیاسی، البتە این بدان
معنا نیست که تبعات و نتایج سیاسی بەبار نمیآورند، بلکه بدین معناست که بجای غلبه
بر روابط سلطه، کسب قدرت و رسیدن بە مناسبتهای قدرت سیاسی، منجر بە تغییراتی در
نوع رابطه و شیوەهای اعمال سلطه باشند (نش، ١٣٨٠، ل ١٣١،١٣٢).
اهمیت جنبشهای اجتماعی:
امروزە مردمسالاری نه تنها بە معنای حضور احزاب در
امور سیاسی و در راس قدرت سیاسی که بە معنای حضور و اعمال جنبشها، انجمنها و
ابتکارات شهروندان برای اعمال نفوذ سیاسی در حوزە اجتماعی نیز میباشد. بدون تردید این نوع مشارکت سیاسی گاهی اوقات امیدوار کنندە بودەومنجر
بە تغییرات اجتماعی می شود، در واقع اهمیت جنبشهای
اجتماعی از این نقطهنظر است کە بەاین ذهنیت پایان دادند کە مشارکت صرفا با حضور
در ساختارهای سیاسی و روابط قدرت میسر میگردد، بکلە مشارکت میتواند از طریق
جنبشهای اجتماعی، ابتکارات شهروندان در عرصەهای گوناگون اجتماعی هم میسر شود، در
واقع جنبشهای اجتماعی بە دلیل ورود تخصصی در حوزەهای گوناگون بە دلیل دانش و تجربە
بالا در آن حوزە معمولا عملکردهایی بهتر از سیستم سیاسی دارند(٧ ل، ٢٠٠٢، Kolb). این جنبشهازمینەساز تحولات اجتماعی بودە و بە تغییرات اجتماعی سرعت میبخشند،
آنها بەدلیل نفوذ ویژه و توانایی بحث در
مورد مشکلات عمومی و اجتماعی، عوامل موثری در موقعیت های مشکل در جوامع چندملیتی
جامعه مدرن هستند، آنها به فرآیندهای اجتماعی ناخواسته و نامطلوب به طور انتقادی
واکنش نشان می دهند. فعالیت های آنهااما محدود به بیان نقد و اعتراض نیستند. در
عوض، آنها خواهان جذب مشکلات و خواستەها توسط سیستم سیاسی، پردازش آنها و قطع این
فرآیندها در حوزە اجتماعی هستند(٧٣٩ ل، ٢٠١٠، Stegbaue, Häußlingr)
نقش جنبشهای اجتماعی در
شکلگیری جامعە مدنی:
یکی از مهمترین و شاید
مهمترین نقش و کارکرد جنبشهای اجتماعی در جوامعی کەحکومتهای اقتدارگرا و دیکتاتوری
بر آنها حاکم است، شکلدادن بە جامعە مدنی و کمک بە تشکل جامعە مدنی است، وجود ابتکارات
شهروندی، انجمنها یا گروههای فعال اجتماعی وNGOها بە مثابە
سمبل و خصلت غیر سیاسی_غیر حکومتی جامعە و افراد، نشانە ذهنیت پلورالیستی جامعە و
فرد در تقابل با خصوصیت منولوگ حاکمیت و قدرت سیاسی در جامعە میباشد از یک سو و
از سوی دیگر موجد گسترش و تحکیم پلورالیزم بە صورت ظهور ساختارهای عینی در جامعە
میگردد. این نهادها اگر چە خود مستقیما درصدد کسب قدرت نیستند، اما با تلاش برای
نفوذ و تاثیرگذاری بر سیستم سیاسی و نهاد قدرت سیاسی در جامعە در تلاش برای کسب
منافع و تحمیل دیدگاههای خود میباشند و این آغاز روند عقبنشینی قدرت سیاسی از
عرصەهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و در ادامە از عرصە سیاسی نیز میباشد(١٤٣-١٥٤ ل، ٢٠١٦، Crouch)
آنتولوژی
جنبشهای اجتماعی:
بدون
تردید دیدگاه مشخص، جامع و کامل یگانەای جهت
پاسخ بەچیستی جنبشهای اجتماعی وجود ندارد، و بەدلیل اینکە بستە بە محیط اجتماعی و
زمانی گوناگون و با توجە بەاینکە جنبشهای اجتماعی پیرامون چە عامل یا مجموعە
عواملی شکلمیگیرند. رهیافتهای گوناگونی در رابطە با جنبشهای اجتماعی شکل
گرفتەاند
الف:
جنبش اجتماعی بە
مثابەاقدامی جمعی و کنشی متقابل و اعتراضی، از این منظر میتوان گفت کە جنبش
اجتماعی عبارت است از تاسيس نظمي
نوين در زندگي است. آنها ريشه در شرايط ناآرامي دارند و قدرت انگيزش خود را از يک
سو، از نارضايتي از شکل جاري زندگي مي گيرند و از سوي ديگر، از آرزوها و
اميدهايشان براي يک طرح يا نظام جديد زندگي (به نقل از مشيرزاده، 1381: 78)
ب:
جنبش اجتماعی بە
مثابەعملي عقلاني، هدفمند و سازمان
يافته، از این منظر میتوان گفت کە جنبش اجتماعي بطور خاص عبارت است از چالشي
مداوم عليه صاحبان قدرت به نام جمعيتي که تحت حکومت آن صاحبان قدرت قرار دارد.
[اين چالش] از طريق نمايش مکرر ارزشمندي، وحدت، تعداد و تعهد آن جمعيت در ملاء عام
صورت مي گيرد (مشيرزاده، 1381: 151)
بنابراین در مجموع میتوان برای جنبشهای اجتماعی
این خصوصیتها را برشمرد:
کنشی
جمعی، اعتراضی،هدفمند، مداوم و در تقابل با صاحبان قدرت (یعنی هیج برنامە و هدفی
برای کسب قدرت ندارند، بکلە تنها درصدد تاثیرگذاری و نفوذ بر قدرت سیاسی میباشند)
جنبشهای اجتماعی معاصر در کردستان:
بدون تردید
هرگونە تلاشی برای شناخت و تحلیل جنبشهای اجتماعی در کردستان بدون پرداختن و شناخت
ماهیت حکومت و نوع حکومت در ایران غیرممکن مینماید. جنبشهای اجتماعی کردستان در
دورە معاصر در واقع از هنگام شکلگیری دولت مطلقە شبە مدرن رضاشاهی در ایران شکلگرفتند،
بنابراین بزرگترین وجە و مشخصە جنبش اجتماعی کردستان، هویت خواه،اعتراضی، تقابلی،
چالشی در برابر قدرت مرکزی و هیات حاکمە و عموما معطوف بە کسب یا سهیم شدن درقدرت
سیاسی بودەاند، کە آنهم از یک طرف بە دلیل تلاش برای استحالە توسط حاکمیت و از
طرفی دیگر تلاش برای احیاء و تثبیت خود از طرف کردها بودە. با پیروزی انقلاب مردم
ایران علیه دیکتاتوری محمدرضاپهلوی انتظارمیرفت کە حکومتی دمکراتیک با عقلانیت و
خصلتی پلورالیستی در جامعە شکل بگیرد و در چارچوب این نظام معنایی و عینی، سوژە
کردی بە رسمیت شناختە و مجال رشد و گسترش پیدا کند، اما خیلی زود با قبضە قدرت
توسط روحانیت مرتجع و تمامیتخواه، تلاش برای شکل دادن بە ابژەای مطیع و فرمانبر
در چارچوب هویت تحمیل شدە و ارائە شدە توسط حاکمیت شروع شد، تحرکات کردی در این
دورە بیشتر در قالب احزاب سیاسی و در راستای سهیم شدن در قدرت و کسب سهم از قدرت
سیاسی نمود پیدا کرد، بنابراین جنبش اجتماعی در این دورە بەدلیل هژمونی تحرکات
سیاسی- نظامی احزاب ناسیونالیست و چپگرای کردی ضعیف و کمتر تاثیرگذار بود، اما با
پایان حضور و تقابل نظامی احزاب اپوزیسیون کردی با حکومت مرکزی و متعاقب آن روی
کارآمدن دولت اصلاحطلب خاتمی تلاشهایی برای شکلدادن و متشکل کردن ارگانها و
فعالیتهای مدنی در قالب انجمنهای ادبی، مطبوعات دانشجویی و غیردانشجویی، تشکلهای
مدنی، کارگری و دانشجویی شروع شد، اگرچە روی کارآمدن محمود احمدی نژاد اندک فضای
تنفس مدنی در جامعە را نیز بست، اما تجربە هشت سال اصلاحطلبان تجربەی گرانبهایی
برای تداوم و شکلدادن بە جنبشهای اجتماعی در ادامە گردید، کە از بارورترین آنها
میتوان بە جنبش مدنی حفاظت از محیط زیست و متشکل کردن فعالیتهای حافظان محیط زیست جهت
حفاظت از محیط زیست کردستان از آسیبها و صدمات خواستە و ناخواستە اشارە کرد کە در
این راستا نیز چهار فعال محیط زیست کە شریف باجور از شناختەترین آنها بود در جریان
مهار آتش جانشان را از دست دادەاند.
از سوی دیگر نهادهای غیر حکومتی در
جریان بلایا و مصیبتهای طبیعی و غیرطبیعی نیز بەشکل گستردە حضور یافتە و بە ارائە
خدمات و کمک رسانی میپردازند کە نمونە برجستە آن حضور و کمک رسانی بە زلزلەزدگان
سرپل ذهاب و دیگر مناطق روستایی زلزلەزدە استان کرمانشاه بود.
آخرین نمونە از حضور و نمود عینی
جنبش اجتماعی در کردستان حضور گستردە در فراخوان اعتراض بە اعدام سە زندانی کرد
رامین حسین پناهی، لقمان و زانیار مرادی و موشک باران قلعە حزب دمکرات در کوی سنجق
بود. همە موراد ذکر شدە نشان از وجود یک جنبش اجتماعی در کردستان دارد، جنبش
اجتماعی کردستان هویت خواه، عدالت خواه و دمکراتیک است، اما این جنبش تنها در قالب
فرم و محدود بە زمانها و مناسبتهای ویژە و بەشکل فصلی و گاها تحت تاثیر هژمونی
احزاب سیاسی نمود یافتە، بررسی جنبشهای اجتماعی تاثیرگذار در جوامع توسعە یافتە
بیانگر این است، کە این جنبشها حامل فرمی از اندیشە و گفتمان در خود هستند کە این
اندیشە و گفتمان بە ساختارهای عینی آنها فرم دادە، همچنین از نوعی مداومت و تداوم
در فعالیتها برخوردارند و همین تداوم، ضریب موفقیت و نفوذ آنها را افزایش دادە و
از سوی دیگر نە تنها تحت تاثیر هژمونی حکومت و احزاب سیاسی نیستند کە دارای قدرت
نفوذ و تاثیرگذاری بر جریانات جغرافیای قدرت از جملە حکومتها و احزاب نیز میباشند،
در واقع این موارد در جنبش اجتماعی کردستان برای آن آسیبزا بودە و عملا از
تاثیرگذاری موثر آن بر حکومت و تصمیمگیریهایش بەشدت میکاهد، جنبش اجتماعی
کردستان باید در حوزە اندیشە و گفتمان مستقل و قوی، در فرم و ساختار متکثر و
گوناگون و در ساحت کنش از تداوم و مداومت برخوردار باشد، تا بتواند بر قدرت سیاسی
نفوذ داشتە و تاثیرگذار باشد.
منابع:
_ مشیرزادە، حمیرا(١٣٨١):درآمدي نظري بر جنبش هاي اجتماعي، تهران.
_ نش، کیت(١٣٨٧): جامعەشناسی سیاسی معاصر، محمدتقی
دلفروز،تهران، کویر.
Ahlemeyer.Soziale Bewegungen als Kommunikationssystem(Einheit, Umweltverhältnis und Funktion eines sozialen Phänomens), VS Verlag für Sozialwissenschaften, Wiesbaden. Heinrich W(1995):
Crouch, Colin 2016: Neue Formen der Partizipation. Zivilgesellschaft, Rechtspopulismus und Postdemokratie. In: Forschungsjournal Soziale Bewegungen, 29. Jg., Heft 3: 143-153
Kolb, Felix(2002): Soziale Bewegungen und politischer Wandel, Bonn
Roth, Roland(1994): Demokratie von unten. Neue soziale Bewegungen auf dem Wege zur politischen Institution
Stegbaue, Christian,
Roger Häußling (2010): Handbuch Netzwerkforschung, Springer Fachmedien Wiesbaden GmbH
منبع مقالە: http://brwska.org/content-113.html