۱۳۹۷ خرداد ۱۳, یکشنبه

راە سوم بەسوی دمکراتیزاسیون در ایران


شاهو حسینی



بە جرات می‌توان گفت کە هیچ چیز بە اندازە دیکتاتوری و اقتدارگرایی در ایران بە جامعە آسیب نزدە و روندهای منجر بە قبضە قدرت هربار و بعد از هر تحولی خواه با فشار از بیرون( تحولات دورە قاجار، روی‌کارآمدن پهلوی اول، اشغال ایران و روی کارآمدن پهلوی دوم و ....) و یا با فشار از داخل ( انقلاب سال ١٣٥٧) هموارە برای دمکراتیزاسیون آسیب‌زا بودەاند. بە جرات می‌توان گفت کە هیچ چیز بە اندازە دمکراتیزاسیون بە معنای فرآیند تغییر نظام سیاسی غیردمکراتیک بە یک نظام و سیستم سیاسی دمکراتیک یا بە عبارتی گذار بە دمکراسی برای فعالین سیاسی و جامعە ایران بغرنج نبودە.

الگوهایی را کە در جهت دمکراتیزاسیون در جوامع گوناگون پیروی شدە فارغ از نتیجە و برآیند آنها می‌توان در سە الگوی مشخص بررسی کرد:

 الگوی اول عبارت است از: تحول در نظام اندیشە و دانایی بە صورت گذار از اطاعت محض و عبودیت در برابر کلیسا و نظام اندیشە دینی کلیسایی بە سوژە بودن انسان و برآمدن نظام دانایی انسان محور کە منجر بە رفرم در آیین مسیحیت گردید، متعاقب آن ظهور صورتبندی طبقات اجتماعی جدید بە صورت شکل‌گیری طبقە متوسط مستقل، انقلاب صنعتی و در نهایت برآمدن دولت مدرن دمکراتیک.

الگوی دوم عبارت است از: تحول از بالا بە صورت پیدایش رفرمیستهایی در میان هیات حاکمە و فراهم کردن امکان گذار بە دمکراسی توسط آنها.

الگوی سوم  عبارت اس از: پیروی از مدل انقلاب ارتدوکسی بە صورت قهر انقلابی.

ایران با انقلاب سال ١٣٥٧ مدل انقلابی و بەکارگیری قهر انقلابی را آزمود و فارغ از این کە چەمیزان زمینە، بستر و امکانات یک انقلاب سیاسی- اجتماعی در ایران فراهم است و خواهد بود، این مدل در ایران مدل و الگویی موفق در بە ثمر نشستن روند دمکراتیزاسیون نبود.

الگوی دوم نیز در ایران از ١٣٧٦ تا بە امروز بە مدت بیست سال در بازەهای زمانی مختلف در مناسبات قدرت در ایران حضور داشتە و نتوانستە یا نخواستە روند دمکراتیزاسیون در ایران را بە ثمر برساند.

 آنچکە اکنون با عنوان اپوزیسیون سراسری خارج نشین نظام سیاسی ایران موجود است در دو طیف مشخص جای می‌گیرند، طیفی خواستار فروپاشی نظام با هر قیمتی هستند و طیفی خواستار بقای نظام بەهر قیمتی، طیف خواستار فروپاشی بەهر قیمتی از فقدان یک گفتمان سیاسی آلترناتیو برای دمکراتیزاسیون در ایران رنج می‌برد و طیف خواستار بقای نظام بە همین ترتیب، هر دو طیف اما روبە قدرت در تلاش و مبارزە هستند، یکی برای قبضە و کسب قدرت و دیگری برای ماندن و حفظ قدرت موجود اگرچە خود نیز خارج از آن قدرت باشد.

آنچە بدون شک موجبات گذار بە دمکراسی و دمکراتیزاسیون را فراهم می‌کند مبارزەای رو بە جامعە در جهت تغییر در نظام اندیشە و دانایی جامعە و بە تبع آن نظام رفتاری و رفتار سیاسی فرد و جامعە است، روندی کە در میان دو طیف هژمون در فضای سیاسی ایران می‌توان از آن با عنوان راە سوم، الگوی سوم یا طیف سوم نام برد، الگو یا راهی کە نە روبە قدرت کە روبە جامعە با هدف شکل دادن بە یک جامعە مدنی در ذهنیت و اندیشە فرد و جامعە، بەصورت محور قراردادن فرد برآمدە از سوژە فرض کردن انسان و تثبیت فاعل شناسا بودن و محک بودن نظام اندیشە و دانایی برآمدە از تلاشهای ذهنی انسان و سپس ظهور یک جامعە مدنی عینی و مستقل از حکومت کە موجد یک دولت مدرن دمکراتیک است، مبارزە می‌کند. الگویی کە ابتدا دمکراتیزاسیون را از اندیشە و ذهنیت انسان شروع کردە و با مشروعیت بخشی بە سوژگی انسان و قبول پلورالیزم سوژگی، زمینە و بستر دمکراتیزاسیون در جامعە را بەصورت ظهور جامعە مدنی متشکل از سوژەهای مستقل فراهم کردە و در تحول آخر دمکراتیزاسیون سیاسی را بە صورت ایجاد زمینە برای شکل‌گیری ایدەهای سیاسی متکثر برای راهبری سیاسی جامعە و دولت مدرن دمکراتیک فراهم می‌کند. در واقع بە طور مختصر می‌توان گفت کە با تحول در نظام اندیشە و ذهنیت انسان کە موجد یک فرهنگ دمکراتیک در جامعە باشد، یک زیست بوم سیاسی دمکراتیک و یک دولت مدرن دمکراتیک شکل‌خواهد گرفت.