شاهو حسینی
اسلام بە مثابە یک
ایدئولوژی انقلابی بدون تردید محصول تاثیر و نفوذ لینینیسم بە مثابە قرائتی
انقلابی از اندیشەهای مارکس بود، شکلگیری جمهوری سوسیالیستی شوروی در همسایگی
ایران و نفوذ اندیشەهای اشتراکی از باکو بە تبریز بە عنوان پایتخت دوم ایران و شکلگیری
جمهوری سوسیالیستی گیلان همە موئید نفوذ و تاثیر اندیشە سوسیالیستی بر جنبشهای سیاسی
ایران بەخصوص از دورە رضاشاە بە بعد است، در این میان دو خوانش از انقلاب
سوسیالیستی شوروری کە یکی معتقد بە انقلاب جهانی سوسیالیستی و دیگری معتقد بە
انقلاب در یک کشور بود نیز بە ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران راە یافت بە طوریکە
اندیشە و نظریە امالقری اسلامی و ضرورت صدور انقلاب اسلامی بە جهان بە عنوان بعد
ایدئالیستی انقلاب اسلامی در کنار نگاە
رئالیستی بە انقلاب اسلامی کە بخصوص پس از پایان جنگ و با روی کارآمدن دولت هاشمی
رفسنجانی کە سیاست تعامل با غرب و همسایگان خود را در پیش گرفت، دو خوانش و دیدگاە
در درون هیات حاکمە ایران بودند، خوانش ایدئالیستی و ضرورت صدور انقلاب کە از همان
آغاز انقلاب منجر بە شیطنتهای ایران در عراق و برافروختن جنگی هشت سالە با عراق شد
و شکست سیاسی-نظامی ایران در صدور انقلاب و فتح کربلا و قدس منجر بە شکلگیری نگاە
رئالیستی شد، البتە هیچگاە نگاە رئالیستی نفی حضور نظامی ایران در منطقە و عدم
آتشافروزی و تثبیت هژمونی ایران در منطقە نبود، بلکە این نگاە در چارچوب ظاهری
اصول دیپلماتیک و هنجارهای بینالمللی هیچگاە همچون ایدئالیستها آشکارا و بی
محابا مطرح نشد.
نظریهٔ امالقری، نظریهای
برای تبیین خط مشی سیاست خارجی و تحلیل مرزهای قدرت نظام جمهوری اسلامی ایران و موقعیت ایران در جهان اسلام است که در دهه ۱۳۶۰ از سوی محمدجواد لاریجانی مطرح شد. بر اساس این نظریه جهان اسلام یک امت
واحد است و
ملاک وحدت امت رهبری آن است. اگر کشوری
بتواند با تشکیل حکومت اسلامی سطح رهبری خود را از مرزهای سرزمینیاش فراتر برد،
در موقعیت امالقرای جهان اسلام قرار میگیرد.
از نظر مبتکران این نظریه، ایران پس از انقلاب اسلامی در چنین جایگاهی قرار گرفته و خمینی با تأسیس حکومت مبتنی بر ولایت فقیه در دو شأن رهبر ایران و رهبر امت اسلام قرار گرفت.
به این ترتیب حکومت ایران بایستی علاوە بر منافع ملی به منافع جهان اسلام نیز
بپردازد و دیگر کشورها نیز موظفند از ایران به عنوان امالقرای جهان اسلام حمایت و
دفاع کنند. در صورتی که میان منافع امالقرا و منافع امت تعارضی پیش آید منافع امت
هموارە مقدم است مگر در حالتی که مسئله بر سر حفظ نظام اسلامی در امالقری باشد.
بر اساس این نظریه حفظ ام القری بر هر چیز دیگر اولویت دارد و در صورت لزوم میتوان
احکام اولیه اسلامی را هم برای حفظ آن به تعویق انداخت.
نظریه امالقری در کنار نظریه ملیگرایی اسلامی
و نظریه صدور انقلاب یکی از نظریات اصلی در تبیین جایگاه جمهوی اسلامی
ایران در جهان اسلام است. امالقری در مقایسه با دو نظریه دیگر بیشتر بر مفهوم «حکومت اسلامی» و «مصلحت نظام» تأکید دارد در حالیکه در
ملی گرایی اسلامی؛ ملت اسلامی ایران با توجه مرزهای جغرافیایی کشور در چارچوب
مفهوم دولت-ملت مدرن تحلیل میشود و در نظریه صدور انقلاب هم آرمان «استمرار
انقلاب اسلامی» بیش از هر چیز اهمیت پیدا میکند.
برخی از اظهارات خمینی به عنوان شاهدی بر صحت نظریه امالقری مورد استناد
قرار گرفتهاند. برای مثال وی در جایی میگوید: «الآن چشمهای همه مردم دنیا به
ایران دوخته شدە... و اگر شکستی پیش آید خیال نکنید که این شکست برای ایران است
بلکه برای همهٔ مستضعفان جهان واقع میشود». این اظهارات در واقع رابطهای دیالکتیکی میان سرنوشت جمهوری اسلامی ایران و جهان اسلام
برقرار میکند و از این نظر که مصالح ایران را به عنوان ابزار و مقدمهای بر تامین
مصالح جهان اسلام مطرح میکند به نظریه امالقری نزدیک است. (ویکیپدیا)
بدون تردید حضور
نظامی مستقیم بەصورت حضور مستقیم نیروهای
سپاەقدس در سوریە و عراق و حضور غیر مستقیم در لبنان و یمن بە صورت جریان سازی و
جنبشسازی و حمایتهای مالی، لجستیکی و نظامی گستردە، بر اساس همین نظریە امالقرا
بە عنوان نظریە سیاست خارجی ایران صورت میگیرد، اگرچە با پایان جنگ ایران و عراق
و شکست ایران در دستیابی بە شعارها و ایدئالهایش کە شامل فتح کربلا و قدس میگردید
در کنار حضور هشت سالە هاشمی رفسنجانی در راس قوە مجریە، منجر بە تغییراتی ظاهری
در سیاست خارجی ایران گردید، اما بە هیچ عنوان صدور انقلاب و امالقری از اهداف و
مبانی نظری سیاست خارجی حذف نشد، بلکە اینبار ایران با کمک و مساعدت نیروهایی
همچون حزب الله و در ادامە حماس، شیعیان عراق و حوثیها همان راهبرد و سیاست را بە
نوعی دیگر درپیش گرفت.
بەنظر میرسد با
خروج آمریکا از برجام و حملات گستردە اسرائیل بە پایگاههای نظامی ایران در سوریە
طی چند روز گذشتە، تلاش امریکا و اسرائیل این میباشد تا ایران را بە داخل مرزهای
خود بازگرداندە و از فتنەپراکنی گستردە ایران در منطقە کە بخصوص پس از سقوط حکومت
صدام و روی کارآمدن محموداحمدی نژاد بسیار گسترش یافتە جلوگری کنند، بەنظر میرسد
سیاست امریکا و اتحادیە اروپا این خواهد بود، تا جمهوری اسلامی را محدود بە مرزهای
جغرافیایی خود کنند، آنها با یک حکومت ایدئولوژیک در داخل مرزهای جغرافیای خود
ممکن است هیچ مشکلی نداشتە باشند، همانگونە کە با چین ندارند، اما با یک حکومت
ایدئولوژیک متخاصم و فتنەگر در سطح منطقەای چە ایران باشد یا کرە شمالی حتما مشکل
دارند، آیا ایران از نظریە امالقری اسلامی و صدور انقلاب خداحافظی خواهد کرد و بە
حکومت در مرزهای خود قناعت خواهد کرد؟ این
وضعیت بدون تردید بەدلیل ماهیت دیکتاتوری حکومت، ایران را در برابر جنبشهای داخلی
بسیار آسیبپذیرتر خواهد کرد.